گزارش|"هامون"، "گرد و غبار" و "مردمانی" که رها شدهاند+فیلم
شناسه خبر: 125896 سرویس: استانها
ریزگردهای حاصل از بستر خشکیده هامون، در بخش قابل توجهی از سال آسمان سیستان را تاریک و زندگی روزمره را مختل میکند؛ این ذرات ریز به عمق ریهها نفوذ کرده و مشکلات تنفسی حادی از جمله آسم را به دنبال دارند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان که با کشور افغانستان هممرز است، زمانی به انبار غله ایران ایران شهرت داشت؛ حالا اما در چنگال فاجعهای زیستمحیطی دست و پنجه نرم میکند.
خشک شدن تالاب بینالمللی هامون که روزگاری به عنوان ریه تنفسی این منطقه محسوب میشده، نه تنها اکوسیستم بینظیر آن را نابود کرده، بلکه موجی از مشکلات تنفسی، چشمی و قلبی را برای ساکنانش به ارمغان آورده است؛ این فاجعه، محصول سالیان سال بیتوجهی به محیط زیست و مهمتر از آن، عدم پرداخت حقآبه تالاب از سوی افغانستان است؛ مسئلهای که ابعاد انسانی و سیاسی پیچیدهای دارد.
ریزگردهای حاصل از بستر خشکیده هامون، در بخش قابل توجهی از سال آسمان سیستان را تاریک و زندگی روزمره را مختل میکند؛ این ذرات ریز به عمق ریهها نفوذ کرده و مشکلات تنفسی حادی از جمله آسم را به دنبال دارند؛ بیماریهای چشمی، از جمله «تراخم» و خشکی چشم، نیز از دیگر پیامدهای این بحران است. بیماریهای قلبی نیز بین ساکنان این منطقه شیوع یافته است. بیمارستانها و مراکز درمانی سیستان تقریباً هر روز شاهد افزایش تعداد بیماران مبتلا به این عوارض هستند.
گزارشهای سازمانهای بینالمللی و سازمان ملل متحد نیز به وضوح از وخامت اوضاع در سیستان خبر میدهند. این گزارشها، علاوه بر تأیید مشکلات بهداشتی، به تأثیرات منفی این بحران بر اقتصاد منطقه، به ویژه کشاورزی و دامداری اشاره دارند. خشک شدن هامون، هزاران نفر را از کار و زندگیشان محروم کرده و موجی از مهاجرت را به دنبال داشته است.
مردم سیستان: دولت ما را به فراموشی سپرده است
در گفتوگو با اهالی سیستان، عمق فاجعه بیشتر نمایان میشود؛ خانم فاطمه، مادر دو فرزند به خبرنگار تسنیم میگوید: "در نیمه نخست سال تقریباً هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، اولین چیزی که میبینم، آسمان غبارآلود است. فرزندانم مدام سرفه میکنند و چشمان خودم درد میکند. ما دیگر نمیدانیم چه کار کنیم. دولت باید کاری کند."
آقای سرگزی، کشاورز به خبرنگار تسنیم میگوید: "هامون، زندگی ما بود. با خشک شدن آن، زمینهای کشاورزیمان به بیابان تبدیل شدهاند. ما دیگر نمیتوانیم کشاورزی کنیم و از این راه امرار معاش داشته باشیم. طرح آبرسانی با لوله به 46 هزار هکتار از اراضی کشاورزی دشت سیستان هم با صرف میلیاردها تومان پول به اسم کمک به کشاورزان منطقه اجرا کردند اما زمانی که آبی وجود ندارد این هزینهها فقط دفن کردن سرمایه ملی محسوب میشود. مهاجرت تنها راهی است که پیش روی ماست، اما کجا برویم؟"
آقای سنچولی، دامدار نیز میگوید: "ریزگردها دامهای ما را نیز بیمار کرده است. خیلی از دامهایمان را از دست دادهایم؛ وضعیت اقتصادی ما بسیار وخیم است. به نظر میرسد کسی به داد ما نمیرسد و دولت عملاً ما را به فراموشی سپرده است."
مسئولیت اصلی این فاجعه، بر دوش دولت افغانستان است که با عدم رهاسازی حقآبه قانونی تالاب هامون، به این بحران دامن زده است. اما دولت ایران نیز باید با اتخاذ سیاستهای جدیتر، به حل این مشکل بپردازد. این سیاستها میتوانند شامل فشار دیپلماتیک بر افغانستان برای رهاسازی حقآبه هامون، اجرای طرحهای مدیریت منابع آبی و احیای تالاب هامون، حمایت مالی و بهداشتی از مردم سیستان و توسعه زیرساختهای درمانی باشد.
در این راستا خبرنگار تسنیم سراغ عباس نورزائی کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی به عنوان فردی که هم به صورت علمی و هم به صورت میدانی در جهاد سازندگی اوایل انقلاب و در ادامه در مجموعه سازمان جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان بر خدمترسانی به مردم این خطه متمرکز بوده رفته تا به صورت کارشناسی راهکارهای مدیریت بحران زیست محیطی در منطقه سیستان را جویا شود.
ریزگردهای سیستان با شدت فعلی امر جدیدی است
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: موضوع ریزگردهای سیستان با شدتی که طی دهه اخیر شاهد هستیم امر جدیدی است؛ ما به طور کلی در سیستان در طول تاریخ چرخه فرسایش و رسوب را داشتهایم؛ یعنی رودخانه هیرمند در مسیر یک هزار و 100 کیلومتری خود یک سری آبرفتهایی را با خود میآورد و در سه چاله اصلی دریاچه هامون رها میکرد که موجب فرسایش آبی میشد.
وی ادامه داد: از طرف دیگر با وزش بادهای 120 روزه موسمی سیستان که گاهی سرعت آنها به بالای 100 کیلومتر در ساعت میرسید، بخش قابل توجهی از اینها به هوا برمیخواست و در قالب ماسه بادی یا شنهای روان مزارع کشاورزی را در مینوردید و مجدداً وارد کشور افغانستان میشد و از آنجا بخشی از آن داخل رودخانه هیرمند و بخشی از عرض رودخانه هیرمند خارج شده و به دامنههای کوه «نارو» روانه میشد.
نورزائی افزود: این یک سیر طبیعی داشت و ما در طول تاریخ بیشتر در سیستان با پدیده «ماسه بادی» درگیر بودیم اما با خشکاندن تالابهای هامون در اثر اجرای پروژههای سد «کمال خان» و اخیراً سد «بخش آباد» فراه که در حال احداث است و همچنین بندهای آبخیزداری که روی «خاش رود» و «چخان رود» و رودخانههای شرقی هامون در کشور افغانستان بسته شده، میزان ورودی آب به تالابها به صفر رسیده و کف دریاچه که مساحتی حدود 480 هزار هکتار است، در نبود آب و گیاهان آبزی و کنارآبزی به خواستگاه و کانون ریزگرد تبدیل شده است.
«پَلگ» شرایط زیستن در سیستان را دشوار کرده است
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی خاطرنشان کرد: ریزگرد در اصطلاح محلی سیستان «پَلگ» نام دارد که بسیار نرم و دارای اندازه ذرات میکرونی است و ماسههای بادی در سیستان معروف به «ریگ» است. ریگ پدیدهای محسوب میشود که همه مردم سیستان با آن آشنا بودند و با آن دست و پنجه نرم میکردند و آن را جزو واقعیات زندگی خود پذیرفته بودند اما پلگ امر جدیدی است که شرایط را برای زیستن در منطقه بسیار دشوار کرده است.
وی تاکید کرد: قاعدتاً برای کاهش آثار و برون رفت از این شرایط اولین و مهمترین راهکار این است که ما در چالههای سهگانه تالاب بینالمللی هامون یک ترازی از آب را داشته باشیم که در این شرایط این میزان رطوبت موجب میشود تا برخاست گرد و خاک کاهش پیدا کند و برای تحقق این امر ما هیچ راهی جز دیپلماسی آب نداریم و حقآبه زیست محیطی هامون باید پرداخت شود.
نورزائی افزود: برآوردها نشان میهد اگر ما در سال یک میلیارد مترمعکب آب برای امر زیست محیطی دریاچهها داشته باشیم و به درستی مدیریت کنیم، میشود جلوی این کانونهای ریزگرد را گرفت.
تشکیل شبکه تارعنکبوتی در بستر تالاب هامون!
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی اضافه کرد: بخشی از فعالیتهای جانبی هم در این حوزه تاثیرگذار است مانند قرق و جلوگیری از هرگونه تردد در بستر خشکیده تالاب هامون به ویژه خودروهای حامل قاچاق که ترددهای شدیدی دارند و بررسی عکسهای هوایی نشان میدهد کف تالاب هامون یک شبکه تار عنکبوتی در پی عبور و مرور و تردد این خودروها ایجاد شده و بعضاً گلههای شتر هم در بستر تالاب تردد دارند که جلوگیری از تردد آنها نیز اندکی موثر است.
وی گفت: برخی به عنوان یک راهکار «ریختن مالچ قلوه سنگ» در بستر تالاب را پیشنهاد میکنند که در نقد این شیوه پیشنهادی باید گفت اولاً این اقدام هزینه بسیار سنگینی دارد و ثانیاً خود این اقدام مانع رشد گیاهان کف دریاچه و به عبارتی موجب مرگ پوشش گیاهی میشود و به علاوه این سنگ ریزهها با آمدن اولین سیلاب زیر یک لایه جدید از رسوب مفقود میشود و عملاً کارایی خود را از دست خواهد داد.
کانال انتقال آب حفر شده در بستر تالاب برخاستگاه ریزگرد است
نورزائی تاکید کرد: یکی از توصیههای مهم این است که اکنون هیچگونه عملیاتی در بستر دریاچه بدون مطالعات انجام نشود؛ به عنوان مثال کانال 25 کیلومتری انتقال آب هامون صابوری به ادیمی که ایجاد شده، خودش به یک برخاستگاه ریزگرد تبدیل شده و حتماً باید با مالچهای رُسی که اخیراً تولید شده یا مالچهای نفتی که گازهای آرسنیک و TBH آنها حذف شده و به عنوان مالچ دوستدار محیط زیست شناخته میشود دو طرف کانال را به طور کامل مالچپاشی کرد تا برخاست گرد و خاک را از این نقاط نداشته باشیم.
وی تصریح کرد: ریههای مردم سیستان ظرفیت تحمل این حجم از ریزگرد را ندارد و امروز ما بیماران زیادی در این زمینه در منطقه سیستان شاهد هستیم که در این راستا دولت اگر میخواهد به مردم کمک کند، توصیه میشود برای تامین شیر رایانهای ورود کند. این شرایط وقوع ریزگرد با این شدت تنها در منطقه سیستان وجود دارد و دولت باید برای این موضوع تدبیری داشته باشد.
بحران سیستان، نه تنها یک فاجعه زیستمحیطی، بلکه یک بحران انسانی است. بیتوجهی به این مسئله، میتواند پیامدهای جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد. اکنون زمان اقدام است، قبل از آنکه هامون به طور کامل بمیرد و سیستان به طور کامل ویران شود.
.