سایه ویروسی خطرناک‌تر از آنفلوانزا: همه‌گیری بعدی چه خواهد بود؟

شناسه خبر: 13593 سرویس: پزشکی و سلامت

آنفلوآنزای اسپانیایی یکی از همه‌گیری‌‌های بزرگ و ناگواری بود که انسان در طول قرن گذشته با آن مواجه شد. بااین‌حال، بیماری‌های خطرناک دیگری هم وجود دارند.


در قرن پانزدهم، بیماری ناشناخته‌ای با ارتش پادشاه جدید انگلستان وارد این کشور شد. فقط چند روز قبل، ده‌هاهزار نفر در نبرد بازوُرث فیلد در لیسترشایر جنگیده بودند. در تابستان۱۴۸۵م، رقابت تلخ بین هنری تودور و ریچارد سوم درنهایت خاتمه پیدا کرد و ریچارد سوم در نبرد بازوُرث فیلد کشته شد.

هنری تودور که بعدها خود را «هنری هفتم» نامید، توانست آخرین پادشاه خاندان یورک را از پای درآورد و بعدازآن، نیروهایش را روانه‌ی لندن کرد. او نمی‌دانست در آنجا مرگی مهلک‌تر انتظارش را می‌کشد. اولین علامت بیماری دلهره‌ای بود که خیلی زود رعشه و درد و سردرد هم به آن اضافه می‌شد و پس از مدت کوتاهی، تعرق بدن به‌شدت افزایش می‌یافت. قربانیان در باتلاقی از عرق فرومی‌رفتند که به عطشی سیری‌ناپذیر و هذیان منجر می‌شد. درنهایت، قربانیان شدیدا به خواب نیاز پیدا می‌کردند و اگر تسلیم خواب می‌شدند، احتمالا می‌مردند. میزان مرگ‌و‌میر این بیماری ناشناخته حدودا ۵۰ درصد بود.

ارتش با سربازان بیماری عجیبی و ناشناخته‌ای آورده بود. این بیماری که به «تعرق انگلیسی» (The English Sweat) نیز شناخته می‌شود، در سراسر شهر شیوع پیدا کرد و فقط در ۶ هفته، ۱۵,۰۰۰ هزار نفر را کشت. درنهایت، این همه‌گیری به‌تدریج محو شد؛ اما قبل‌ازآن، به دیگر نقاط اروپا هم سرایت و بسیاری را عزادار کرد. این بیماری عجیب دوباره هم برمی‌گشت و واهمه‌ی ناشی از آن در نسل بعدی خاندان تودور همچنان ادامه داشت و چهاربار دیگر در قرن آینده نیز شیوع پیدا کرد.

تعرق انگلیسی هنری هشتم، پسر هنری هفتم را کاملا فلج کرد. این بیماری می‌توانست یک‌دفعه ظاهر شود و فقط پس از چند ساعت، قربانی را به کام مرگ بکشاند. یکی از مورخان نوشت که می‌توانید هنگام عصرانه خوشحال باشید و هنگام شام از پای دربیایید. نکته‌ی دیگر اینکه به‌‌نظر می‌رسد این بیماری پیوند ناگسستنی با اشراف داشت و قربانیان زیادی از دربار گرفت و تقریبا ماجرای عاشقانه‌ی هنری هشتم با آن بولین را کوتاه کرد.

تا‌به‌امروز، هنوز کسی به‌درستی نمی‌داند چه عاملی باعث بیماری مرموز تعرق انگلیسی می‌شود؛ اما نظریه‌ی پیشرو این است که این شیوع بزرگ ناشی از آنفلوآنزا یا ابولا یا هر بیماری دیگری نیست که اغلب درباره‌‌ی آن‌ها می‌شنویم. درعوض، عامل آن نوعی هانتاويروس (Hantavirus)‌ بود. هانتاویروس خانواده‌ای نادر از ویروس‌ها است که معمولا جوندگان را آلوده می‌کند. تمام همه‌گیری‌ها ناشی از مظنونان آشکار نبودند. اگرچه رسانه‌ها ما را از برخی پاتوژن‌های وحشتناک ترسانده‌اند، درام جهانی بعدی ممکن است هنوز در بعیدترین مکان کشف‌نشده پنهان مانده باشد.

کوین اولیوال، بوم‌شناس بیماری از مؤسسه‌ی اکوهلث آلیانس (EcoHealth Alliance) در ایالات متحده‌ی آمریکا است. این مؤسسه رابطه‌ی بین سلامت انسان و محیط‌زیست را بررسی می‌کند. اولیوال می‌گوید:

فکر می‌کنم احتمال اینکه همه‌گیری بزرگ بعدی ناشی از ویروسی جدید باشد، بسیار زیاد است. اگر به بیماری سارس توجه کنید که اولین همه‌گیری قرن بیست‌ویکم بود، این ویروس پیش از اینکه به انسان‌ها سرایت کند و در سراسر جهان پراکنده شود، کاملا ناشناخته بود. بنابراین، دراین‌زمینه سابقه‌ا‌ی داریم و ویروس‌های بی‌شماری وجود دارند که موجب نگرانی‌اند.

اولیوال تنها نیست. بیل گیتس، یکی از بنیان‌گذاران مایکروسافت، اوایل امسال هشدار داد همه‌گیری بعدی ممکن است نوعی بیماری باشد که قبلا هرگز ندیده‌ایم. او پیشنهاد کرد باید برای این بیماری آماده شویم؛ همان‌طورکه برای جنگ آماده می‌شویم. درهمین‌حال، سازمان بهداشت جهانی (WHO) دراین‌باره متقاعد شده و حتی در به‌روزرسانی فهرست پاتوژن‌هایی که به‌احتمال زیاد موجب شیوع بیماری مهلک و مرگ‌بار می‌شود، «بیماری ایکس» را گنجانده است. این بیماری میکروارگانیسم مرموزی است که هنوز در رادار ما ظاهر نشده است.

البته یافتن میکروب‌های مرگ‌بار که هنوز جایی پنهان هستند یا شناسایی اینکه کدام پاتوژن مرموز و عجیبی شناخته‌شده می‌تواند تهدیدی بزرگ باشد، شاهکار نیست. چه کاری می‌توانیم برای شکار این نوع پاتوژن‌ها انجام دهیم؟ از کجا بدانیم کدام‌یک موجب شیوعی مرگ‌بار می‌شود؟ اوایل سال جاری، دانشمندان دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور مریلند، گزارشی منتشر کردند که هدفش پاسخ به همین پرسش‌ها بود.

امیش آدالیا، پژوهشگر ارشد این تیم گفت:

پژوهش ما برای این انجام گرفت که هر پژوهشگری در حوزه‌ی من، به پاتوژ‌ن‌های جدیدی می‌رسد که تصور می‌کند می‌تواند موجب همه‌گیری بعدی باشد؛ چراکه قبلا شیوع پیدا کرده‌ یا ترسناک‌اند. باوجوداین هیچ‌کس سعی نمی‌کند این موضوع را بفهمد که چه عاملی باعث می‌شود پاتوژن چنین ظرفیتی داشته باشد. برخی فهرست‌هایی از نگرانی‌های احتمالی تهیه کرده‌اند که دیگران هم پیوسته ورودی‌های جدیدی به آن اضافه می‌کنند، آن‌هم بدون هیچ‌ منطقی. چرا آنفولانزا در صدر فهرست است؟ چرا قبل از سال ۲۰۱۶ درباره‌ی زیکا تصوری نداشتیم؟ چرا به شیوع تب نیل‌غربی در ایالات متحده‌ی آمریکا فکر نمی‌کردیم؟

ایده‌ی اصلی این پژوهش آن بود که پاتوژن‌های همه‌گیر اساسا عجیب‌وغریب هستند. از میلیون‌ها ویروس موجود در سیاره‌ی ما فقط تعداد بسیار کمی موجب بُروز شیوعی گسترده شده‌اند. آدالیا و همکارانش ترکیبی نامعمول از ویژگی‌های پاتوژن‌ها را شناسایی کرده‌اند که به آن‌ها قابلیت چنین کاری می‌دهد. در ابتدا، پاتوژن‌های همه‌گیر تقریبا همگی ویروس بودند.

بخشی از آن به‌دلیل فراوانی و حضور در همه‌ی وضعیت‌ها و محیط‌ها است. ویروس‌ها پرجمعیت‌ترین موجودات زنده‌ی کره‌ی زمین هستند که می‌توانند در هر اکوسیستمی زندگی کنند و به هر نوع موجود زنده‌ای حمله کنند. تریلیون‌ها ویروس می‌توانند هرروز قاره‌ها را بپیمایند و از آبشارها عبور کنند. تخمین زده می‌شود که حدود ۸۰۰ میلیون ویروس در هر مترمربع این سیاره وجود دارد.

وقتی جمعیت‌ بزرگ ویروس‌ها و سرعت کم‌نظیر تکثیرشان را ترکیب کنید، به سرعت تکاملی می‌رسید که در پهنه‌ی طبیعت بی‌نظیر است. این نه‌تنها بدین‌معنا است که ویروس‌ها می‌توانند دستگاه ایمنی بدن ما را شکست دهند؛ بلکه توسعه‌ی واکسن‌های مؤثر و درمان‌های ضدویروس همواره بسیار دشوار است. درحالی‌که چندین آنتی‌بیوتیک در انواع مختلف وجود دارند که باکتری‌های گوناگونی را می‌کُشند، هنوز داروهای معادل دیگری برای ویروس‌ها وجود ندارند که واقعا مؤثر باشند.

گروهی از ویروس آران‌ای (RNA) که ژنوم‌های آن به‌جای دی‌ان‌ای (DNA) از آران‌ای ساخته شده، این ویژگی را به حدنهایی می‌رسانند. وقتی این اَبرپاتوژن‌ها دستورالعمل‌های ژنتیکی جدیدی تکثیر می‌کنند، عمل تصحیح بازهایی را انجام نمی‌دهند که به‌صورت اشتباه قرار گرفته‌اند. بنابراین، جهش‌ این نوع ویروس‌ها فراوان است و همواره سویه‌های جدیدی از آن‌ها تکثیر پیدا می‌کنند.

بسیاری از پاتوژن‌های بدنام جهان در این دسته قرار می‌گیرند، ازجمله آنفلوآنزا، ایدز، سارس، مرس، زیکا، ابولا، فلج اطفال و رینوویروس (علت سرماخوردگی معمولی). بااین‌حال، تهدیدهای کمترشناخته‌شده‌ای ازقبیل اینترویروس ۶۸ (Enterovirus 68) را نیز شامل می‌شود که از خویشاوندان فلج اطفال است و نوزدان و کودکان و نوجوانان را مبتلا می‌کند. این ویروس در زمستان۱۹۶۲ و زمانی‌ کشف شد که چهار کودک براثر ذات‌الریه در کالیفرنیا جانشان را از دست دادند. هیچ‌کس حدس نمی‌زد این ویروس به‌‌ناگهان شروع به کشتن میلیون‌ها نفر کند؛ اما همه شاخصه‌های لازم برای چنین ظرفیت مرگ‌باری را داشت؛ ازجمله انتقال از راه دستگاه تنفسی.

آدالیا می‌گوید:

مداخله برای این ویروس‌ها بسیار سخت‌تر است؛ زیرا تنفس عاملی حیاتی است و برای جلوگیری از سرایت این بیماری سخت است که بیماران را از نفس‌کشیدن درکنار یکدیگر بازداریم و کاملا با راه‌های انتقالی تفاوت دارد که مانند راه‌های انتقال خون یا مایعات بدن داریم.

اینترویروس ۶۸ بعد از مخفی‌بودن، در چندین دهه‌ی گذشته عمدتا شناسایی نشده، اما حالا دوباره به‌طور فزاینده‌ای موارد ابتلا به آن افزایش یافته است. اینترویروس به شیوع مرموز اختلالی شبیه به فلج اطفال مرتبط دانسته می‌شود که در سال ۲۰۱۴، به مرگ چهار نفر ازجمله دختربچه‌ای ۱۰ ساله در مرکز غرب ایالات متحده‌ی آمریکا منجر شد. پس‌ازآن، اوایل نوامبر۲۰۱۸ بسیاری از کودکان این منطقه به‌نوعی بیماری مبتلا شدند که قربانی را از یک یا چند عضو فلج می‌کرد. تاکنون، حداقل ۱۹ مورد نتیجه‌ی آزمایش مثبت برای نمونه‌های نادر اینترویروس مانند سویه ۶۸ گزارش شده است.

از دیدگاه آدالیا، اینترویروس‌ها از آن نوع پاتوژن‌هایی هستند که باید مراقبشان باشیم. او می‌گوید:

این گروه ازلحاظ پاتوژنی احتمالا به‌شدت دستِ‌کم گرفته شده‌اند. به‌جزء فلج اطفال، هیچ واکسنی برای اینترویروس‌ها وجود ندارد و احتمالا اینترویروس‌هایی وجود دارند که هنوز کشف نکرده‌ایم.

بااین‌حال، شاید مرموزترین ویروس‌ها آن دسته ویروس‌هایی باشند که حیوانات دیگر را آلوده می‌کنند. بیماری‌های مشترک انسان و دام که شامل برخی نام‌های بزرگ از آچ‌آی‌وی (HIV) تا نیپاه (Nipah) می‌شوند، تقریبا باعث تمامی همه‌گیری‌های تاریخ بشر شدند. برای مثال، شیوع بیماری آنفلوانزای قرن گذشته، یعنی آنفولانزای سال ۱۹۱۸ که بین ۵۰ میلیون تا ۱۰۰ میلیون نفر را در سراسر جهان کشت و ابتدا از پرندگان شروع شد.

حالا نوبت به شکارچیان ویروس می‌رسد؛ یعنی دانشمندانی مانند اولیوال که در سراسر جهان سفر می‌کنند و به‌دنبال منبع همه‌گیری هستند. او می‌گوید طی مرحله‌ی اول برنامه‌ی نظارت بر بیماری ایالات متحده‌ی آمریکا از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، حدود ۱,۰۰۰ ویروس جدید کشف کرده‌ است.


اولیوال توضیح می‌دهد:

تخمین می‌زنیم این تعداد می‌تواند به میلیون‌ها برسد. احتمالا میلیون‌ها ویروس وجود دارند که دیگر پستانداران را آلوده می‌کنند و به‌طور بالقوه می‌توانند به انسان‌ها نیز سرایت کنند.

با چنین تعداد زیادی از ویروس‌های گمشده‌ای که در طبیعت زندگی می‌کنند، متمایزکردن ویروسی که در حیوانات باقی می‌ماند و ویروسی که ممکن است به قاتلی جهانی تبدیل شود، اهمیت بسیار زیادی دارد. بااین‌حال، سرنخ‌هایی داریم. به‌عنوان مثال، دانشمندان می‌توانند به‌دنبال ژن‌هایی باشند که ممکن است به ویروس امکان چفت‌شدن با سلول انسان یا شناسایی حیواناتی را بدهد که شاید حامل این ویروس باشند؛ چراکه احتمال بیشتری وجود دارد که انسان با امثال مرغ‌و‌خروس تماس داشته باشد تا عقاب.

اولیوال می‌گوید:

فکر می‌کنم این یکی از مسائل علمی هیجان‌انگیز این حوزه است: اینکه بخواهیم از ژنوم ویروس بفهمیم کدام‌یک ظرفیت آلوده‌کردن انسان یا سایر حیوانات را دارد یا کدام‌یک پاتوژنی بالقوه است. بااین‌حال، واضح است که هنوز چنین کاری برایمان امکان‌پذیر نیست.

اولیوال و همکارانش در مؤسسه‌ی اکوهلث آلیانس در سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفتند خطرناک‌ترین پاتوژن کشف‌نشده را شناسایی کنند. این تیم هزاران ویروس شناخته‌شده را بررسی کردند که پستانداران را آلوده می‌کنند؛ ازجمله ۱۸۸ ویروس که قبلا انسان را آلوده کرده‌اند.

یکی از نتایج یافته‌های نه‌چندان شگفت‌آور آن‌ها این بود که شاید همه‌گیری بعدی از خفاش‌ها شروع شود. هیچ‌کس نمی‌داند چرا، اما خفاش‌ها ویروس‌های خطرناک زیادی با خود آورده‌اند. خفاش‌ها منبع بسیاری از همه‌گیری‌های انسان ازجمله سارس بوده‌اند. سارس و ابولا از خفاش‌هایی شروع شد که در غارهای چین زندگی می‌کردند. یکی دیگر از پیش‌بینی‌ها درباره‌ی طیف حیواناتی بود که آلوده می‌شوند. اینجا است که گروه مرموزی از ویروس‌ها به‌نام بانیاویروس‌ها (Bunyavirus) به بالای فهرست می‌روند.

این دسته از ویروس‌ها طیف گسترده‌ای از قربانیان احتمالی از حشرات تا گیاهان را شامل می‌شوند؛ یعنی این ویروس‌ها احتمالا می‌توانند برای آلوده‌کردن انسان سازگاری پیدا کنند. موضوع جالب‌ این است که خانواده‌ی ویروس‌هایی که مشکوک به بیماری «تعرق قرون وسطایی» شدند، یعنی هانتاويروس‌ها به گروه بانیاویروس‌ها متعلق هستند.

اولیوال می‌گوید:

ویروس‌هایی هستند که اکثر مردم هرگز چیزی درباره‌شان نشنیده‌اند؛ اما توان پاتوژنی بسیار زیادی دارند.

به‌گفته‌ی استفان مورس، همه‌گیری‌شناسی از دانشگاه کلمبیا در نیویورک، وقتی پاتوژن جدید کشف می‌شود، بزرگ‌ترین مسئله متقاعدکردن مقام‌ها برای جدی‌گرفتن آن است. این مسئله حتی درباره‌ی ویروس‌های بدنامی مانند ابولا هم مشکل‌ساز بود.

مورس می‌گوید:

از این متنفرم که بگویم می‌توانستیم از شیوع آن جلوگیری کنیم؛ اما اولین گزارش سازمان بهداشت جهانی درباره‌ی شیوع بیماری ابولا در غرب آفریقا در سال ۲۰۱۴ از ابتلای ۴۴ نفر به این ویروس خبر می‌داد. این به‌معنای شیوع سریع و علامت پرچم قرمز بود. فکر می‌کنم امروز از هر زمان دیگری توانایی بیشتری برای پاسخ به همه‌گیری‌‌ها داریم؛ اما مشکل اصلی بسیج منابع و اراده‌ی سیاسی برای جدی‌گرفتن آن است.

شایان ذکر است هیچ فهرستی از پاتوژن‌های مبهم بدون اشاره به آبله کامل نمی‌شود. اگرچه این ویروس از سال ۱۹۷۷ در طبیعت منقرض شده است، ترس عظیم ناشی از این بیماری عمدتا فراموش شده است. برای یادآوری باید بگوییم ویروس آبله در طول ۳,۰۰۰ سال استیلای خود، صدها میلیون نفر، ازجمله چندین پادشاه و ملکه‌ی اروپایی و تقریبا کل جمعیت بومیان آمریکای‌شمالی را کشته است. رامسس پنجم، فرعون مصر، نشانه‌هایی از ابله داشت. همچنین، ژوزف استالین از بازماندگان آبله بود و همواره دستور می‌داد تمامی عکس‌هایش را روتوش کنند.

آبله اکثر شاخصه‌های لازم برای همه‌گیری بزرگ را دارد. این بیماری از ویروسی ناشی می‌شود که به خانواده‌ای تعلق دارد که می‌تواند به سرعت رشد و به‌راحتی بین گونه‌های مختلف حیوانات سرایت کند. مهم‌تر از همه، پاتوژن آبله می‌تواند ازطریق ذرات معلق در هوا منتقل شود. اگرچه از زمان ریشه‌کن‌شدن این ویروس عفونت طبیعی گزارش نشده، این ویروس آخرین قربانی خود را یک سال پس از انقراضش گرفت.

سال ۱۹۷۸ بود که یکی از عکاسان پزشکی در آزمایشگاهی در بیرمنگام به‌اشتباه به این ویروس آلوده شد و جان خود را از دست داد. چنین اتفاقی ممکن است دوباره بیفتد. امروز، ویروس آبله فقط در دو آزمایشگاه نگه‌داری می‌شود: یکی در آتلانتا در ایالت جورجیا و دیگری در شهر کولتسوو روسیه.

در دهه‌ی ۱۹۷۰، اکثر مردم در دوران کودکی واکسینه شدند؛ اما امروزه برنامه‌های واکسیناسیون این ویروس قطع شده‌اند و تنها افراد مصون دربرابر این بیماری میان‌سالان و کهن‌سالان هستند. ایالات متحده‌ی آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر واکسن این بیماری را دارند؛ بااین‌حال شیوع این بیماری مسری ممکن است به‌راحتی در سراسر جهان شیوع پیدا کند و میلیون‌ها نفر را به کام مرگ بکشاند.

افزون‌براین، خطر بیوتروریسم (Bioterrorism) نیز وجود دارد. بیوتروریسم ویروس‌های دست‌کاری‌شده‌ای هستند که می‌توانند از آزمایشگاه‌های دولتی فرار کنند و درامی ترسناک را رقم بزنند. اگر چنین ویروسی وارد دنیای واقعی شود، خاصیت درنوردیدن دنیا را دارد.

دراین‌باره بیل گیتس در سال ۲۰۱۷ گفته بود:

تصور می‌کنیم سلاح‌های هسته‌ای احتمالا پس از کشتن ۱۰۰ میلیون نفر متوقف شوند؛ اما برای آبله توقفی وجود ندارد؛ چراکه جمعیت بی‌دفاع است و آماده‌سازی واقعی در کار نیست. اگر چنین ویروسی از آزمایشگاه‌ها خارج شود و شیوع پیدا کند، شمار قربانیان بسیار زیاد خواهد بود.

ممکن است قرن‌ها از بیماری تعرق انگلیسی سال ۱۴۵۸م گذشته باشد؛ اما هنوز می‌توانیم از گذشته درس بگیریم. آنفولانزا یکی از نامزدهای مهم همه‌گیری بعدی است؛ ولی تنها نامزد نیست. چنانچه حق با دانشمندان باشد، جدی‌نگرفتن ویروس‌های خطرناک ممکن است به اشتباهی فاجعه‌بار تبدیل شود.




مهمترین عناوین
مهمترین عناوین سیاسی