مکان‌های تاریخی‌ای که برای همیشه از دست داده‌ایم

شناسه خبر: 16036 سرویس: گردشگری

قرن‌ها است که از تمدن انسان بر روی زمین می‌گذرد و به‌رغم اینکه بسیاری از این تمدن‌ها از بین رفته‌اند، این روز‌ها کتاب‌ها، آثار هنری و سازه‌های ساختمانی را شاهد هستیم که باقی‌مانده تمدن‌های کهن و باستانی‌اند.


قرن‌ها است که از تمدن انسان بر روی زمین می‌گذرد و به‌رغم اینکه بسیاری از این تمدن‌ها از بین رفته‌اند، این روز‌ها کتاب‌ها، آثار هنری و سازه‌های ساختمانی را شاهد هستیم که باقی‌مانده تمدن‌های کهن و باستانی‌اند.

در این بین سازه‌های ساخت بشر همیشه جذابیت خاصی دارد و به همین دلیل هم هست که سالانه میلیون‌ها توریست به نقاط مختلف دنیا سفر می‌کنند تا از نزدیک دستاورد‌های تمدن‌های گذشته را ببینند و با تاریخچه کهن کشور‌های مختلف آشنا شوند. این سازه‌ها ممکن است به لحاظ جغرافیایی، ثابت باشند، اما به لحاظ فرهنگی به قوم و ملت خاصی تعلق ندارند و به همین دلیل نیز هست که تمام مردن دنیا آثار باستانی را دوست دارند.

شوربختانه باید گفت به‌رغم تلاش‌های سازمان‌های مختلف، بسیاری از این سازه‌ها و ساختمان‌های کهن از بین رفته‌اند. تخریب این آثار در بسیاری موارد به دلیل جنگ و درگیری میان ملت‌ها صورت می‌گیرد، گاهی نیز این بنا‌های کهن از قهر طبیعت در امان نمی‌مانند. برای نمونه می‌توان به ارگ اشاره کرد که به‌عنوان بزرگترین سازه خشتی جهان شناخته می‌شد و زلزله شوم سال ۸۲، این مکان باستانی را با خاک یکسان کرد.

در این بین اگر خبر‌ها را دنبال کرده باشد حتماً در جریان هستید که کلیسای نوتردام نیز گرفتار آتش شد و در این حادثه مناره کلیسا فرو ریخت و مکان‌های داخلی آن هم صدمه‌های زیادی دید. سوختن کلیسای نوتردام بهانه‌ای شد تا با هم نگاهی به مکان‌های باستانی مهمی داشته باشیم که از بین رفته‌اند و برای همیشه این آثار باستانی کهن را از دست داده‌ایم.

نائورو در میان هاوایی و استرالیا واقع شده و چیزی حدود ۲۰ کیلومتر وسعت دارد، این منطقه به اندازه‌ای زیبا بود که در سال ۱۷۸۹، کاپیتان یک کشتی انگلیسی در حین گذر از نائورو (Nauru) از آن به‌عنوان جزیره‌ای دلنشین یاد کرد و گیاهان استوایی و آب و هوای خوب نائورو آن را به بهشتی روی زمین تبدیل کرده بود.

بر خلاف بیشتر جزیره‌های کوچک که منابع خاصی ندارند، نائورو سرشار از فسفات بود و به همین دلیل نیز از آنجایی که این ماده برای ساخت کود کاربرد دارد، در قرن ۱۹ میلادی مورد هجوم قدرت‌های استعمارگر آن زمان قرار گرفته و استخراج فسفات باعث شد تا تمام بافت گیاهی و طبیعی این منطقه از بین برود. امروزه نائورو به یکی از زندان‌های استرالیا تبدیل شده و خاک این ناحیه نیز دیگر حاصل‌خیز نیست و به رغم اینکه نائورو آب و هوای خوبی دارد این جزیره کوچک به مکانی سنگلاخ و بی‌حاصل‌خیز تبدیل شده که تاب و توان رشد گیاهان استوایی را ندارد.

جزیره نائورو به لحاظ جغرافیایی هنوز وجود دارد و عکسی که از این جزیره می‌بینید مربوط به شرق این جزیره است و همان‌گونه که در عکس مشاهده می‌کنید خبری از بافت گیاهی استوایی و درختان سرسبز در این جزیره نیست و بهشتی که نائورو نام داشت را برای همیشه از دست داده‌ایم.

حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند جنگ خانمان سوز است، دلیل این گفته نیز کاملاً مشخص است چرا که در نبرد، در کنار انسان‌ها، خانه‌ها و مکان‌های تاریخی نیز تخریب می‌شوند. در این بین بدون شک در جریان جنگ سوریه هستید و می‌دانید این کشور در میان یکی از شوم‌ترین نبرد‌های تاریخ قرار گرفت و چندین سال است که سوری‌ها روی خوش ندیده‌اند.

در آوریل سال ۲۰۱۶، فرستاده سازمان ملل در سوریه، تلفات این کشور را چیزی نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر تخمین زد. در کنار کشت و کشتار‌هایی که در سوریه در جریان است، اماکن باستانی این کشور نیز از شعله‌های جنگ در امان نمانده‌اند و دمشق و حلب که آثار باستانی مهمی در این شهر‌ها قرار دارد از ابتدای جنگ تاکنون حمله‌های سهمگینی را تحمل کرده‌اند و قسمت‌های زیادی از هر دو شهر نابود شده است.

در این زمینه می‌توان به بازار قدیمی آلپو سوک (The ancient Aleppo Souk) اشاره کرد که در سال ۲۰۱۲ طعمه آتش شد و از بین رفت، یک سال بعد نیز یونسکو دژ شهسواران (castle Krak des Chevaliers) را در فهرست مکان‌هایی قرار داد که به آن حمله هوایی شده است. از طرف دیگر افراد فرصت‌طلب و جوینده‌های گنج نیز از آب گل آلودی که در سوریه ایجاد شده است به فکر ماهی گرفتن افتادند و به مکان‌هایی مانند پالمیرا (Palmyra) که در بین دمشق و حمص قرار دارد برای سرقت آثار باستانی حمله‌ور شدند.

فاجعه‌ای که در سوریه رخ داد از چیزی که فکرش را بکنید به لحاظ باستان‌شناسی دردناک‌تر است و در سال ۲۰۱۴ سازمان ملل گزارش داد نزدیک به ۳۰۰ مکان باستانی در سرتاسر سوریه در اثر جنگ نابرابری که در این منطقه درجریان است یا کاملاً از بین رفته یا قسمت‌های زیادی از این مناطق تخریب شده است.

علاقه‌مندان به جغرافیا احتمالاً نام بیابان آتاکاما که در شیلی واقع شده به گوش‌شان خورده است. جالب است بدانید این بیابان یکی خشک‌ترین نقاط دنیا به‌حساب می‌آید و نبود رطوبت در این ناحیه باعث شده بود تا نقاشی‌ها و صنایع دستی باستانی که در آن وجود داشت دست‌نخورده باقی بماند. اما در سال ۲۰۰۹، مسابقات رالی داکار در این منطقه برگزار شد و کوتاهی برگزارکنندگان این مسابقه باعث تا شش مکان باستانی مهم در این بیابان که سرمای شب‌های کویر و گرمای خشک سوزان روز را تحمل کرده بودند تاب حضور انسان‌ها را نیاورند و کاملاً تخریب شدند.

در این زمینه به نقاشی‌های باستانی اشاره کرد که آثار عبور لاستیک خودرو‌های رالی بر روی آن‌ها باقی‌مانده است. یکی از کمپ‌های شکارچیان قدیمی که تاریخ آن به قبل از آمدن سفید‌پوستان به آمریکا (Pre Columbian)، باز می‌گشت نیز با خاک یکسان شد. جالب اینجاست به رغم صدمه‌های زیادی که مسابقه رالی داکار در سال ۲۰۰۹ به این منطقه وارد کرد، در سال ۲۰۱۱ نیز یک بار دیگر شاهد برگزاری مسابقه در این ناحیه بودیم.

نشریه سانتیاگو تایم گزارش داده است که مسابقه رالی سال ۲۰۱۱ نزدیک ۴۴ درصد از مناطق باستانی بیابان آتاکاما را کاملاً نابود کرد.

جوامع مدافع حقوق بشر در سال ۲۰۱۴ تبت را در میان ۱۲ کشوری قرار دادند که حقوق بشر در آن‌ها شدیداً سرکوب می‌شود. تبت به لحاظ سیاسی نیز ثبات خوبی ندارد و به‌عنوان یکی از بسته‌ترین کشور‌های دنیا در ارتباط با سایر کشو‌رها شناخته می‌شود. در سال ۱۹۵۰، ارتش چین حمله گسترده‌ای به تبت داشت و هزاران نفر تبتی کشته و مجروح شدند و تعداد زیادی نیز سر از زندان در آوردند.

در این حمله آثار باستانی تبت نیز نابود شد و گفته می‌شود از سال ۱۹۴۹ تاکنون نزدیک به ۶ هزار صومعه که مربوط به بودایی‌های تبت می‌شود از بین رفته است. این نابودی به ادامه پیدا کرد و در سال ۱۹۷۸ تنها هشت صومعه در تبت باقی‌مانده بود، وضعیت راهبان این صومعه‌ها نیز روز به روز وخیم‌تر شد و تنها ۹۷۰ راهب و راهبه تبتی زنده ماندند.

راهبان تبتی تلاش زیادی برای کاهش فشار‌ها و تخریب صومعه‌هایشان دارند، اما باز هم ابعاد نابودی صومعه‌های تبت به اندازه‌ای که به‌عنوان یک تراژدی تاریخی شناخته می‌شود.



این سنگ تکه‌ای از یک سنگ بسیار بزرگ مربع مانند بود که ۳ طول و ارتفاع داشت. گفته می‌شود این سنگ بزرگ در ورودی رودخانه سنگاپور قرار داشت و متنی غیرقابل خواندن روی آن نقش بسته بود. نوشته روی این سنگ به اندازه‌ای باستانی و مبهم است که هنوز هم به درستی از جانب باستان‌شناسان قابل خواندن نیست. گفته می‌شود متن این سنگ به زبان جاوه‌ای باستان یا سانسکریت نوشته شده و تاریخ کشف این سنگ باستانی به سال ۱۸۱۹ باز می‌گردد.

در آن زمان کسی از نوشته‌های سنگ سر در نمی‌آورد و در نتیجه این سنگ اهمیت زیادی نداشت. در سال ۱۸۴۳ ارتش بریتانیا فرمان داد تا قلعه‌ای در مکانی که این سنگ عظیم قرار داشت ساخته شود. در نتیجه سنگ سنگاپور که جنس آن نیز از ماسه‌سنگ بود و راحت از بین می‌رفت، به تکه‌های مختلفی تقسیم شد و بیشتر این تکه‌ها به‌عنوان مصالح در ساخت قلعه استفاده شد.

در حال حاضر تعداد کمی از تکه‌های باقیمانده این سنگ در موزه ملی سنگاپور نگهداری می‌شود و مکانی که سنگ در آن قرار داشت و به‌عنوان محل مقدسی شناخته میشد، کاملاً از بین رفته است. شوربختانه باید گفت نوشته‌های روی باقیمانده سنگ سنگاپور نیز به‌راحتی قابل خواندن نیست و این امر باعث شده تا سنگ سنگاپور به معمایی غیرقابل حل‌شدن برای انسان‌ها تبدیل شود.

کتابخانه اسکندریه یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین کتابخانه‌های عصر باستان به‌حساب می‌آمد و قسمتی از موزه اسکندریه بود، موزه و کتابخانه اسکندریه توسط بطلمیوس یکم سوتر (Ptolemy I Soter) ساخته شد و نگهداری این موزه توسط دودمان بطلمیوسی در مصر از ابتدای قرن سوم بعد میلاد آغاز شد.

این کتابخانه و موزه در آتش سوخت و آثار گران‌بهای آن خاکستر شد. ناگفته نماند که دلیل آتش‌سوزی مشخص نشد و در طول تاریخ گمانه‌زنی‌های مختلفی برای آتش‌سوزی کتابخانه اسکندریه مصر مطرح شده است. ژولیو سزار، تئوفیلوس اسکندریه و خلیفه عمر دمشق، به عنوان افرادی شناخته می‌شوند که احتمالاً در آتش‌سوزی کتابخانه اسکندریه مصر دست داشته‌اند.

این ستون در سال‌های ۱۸۰۸ تا ۱۹۶۶ در دوبلین قرار داشت و نمای زیبایی به این شهر داده بود، ستون نلسون به‌عنوان یادبود لرد نلسون و نبرد ترافالگارد (Trafalgard) ساخته شده بود و در ساخت آن شاهد ترکیباتی از سنگ گرانیت و سنگ آهک مشکی بودیم.

این ستون چیزی نزدیک به ۴۰ متر طول داشت و در میان خیابان اوکانل (O’Connel) در شهر دوبلین واقع شده بود. در این بین بسیاری از ساکنین دوبلین علاقه‌ای به این ستون نداشتند و آن را نمادی از امپریالیسم بریتانیا می‌دانستند. از طرف دیگر شهروندان مدعی بودند که این ستون جلوی حمل و نقل خودرو‌ها را در خیابان اوکانل گرفته بود.

این موارد باعث شد تا بحث‌های زیادی میان مردم و شورای شهر دوبلین برای از بین بردن این ستون در بگیرد. اما هنوز تصمیم جدی برای نابودن ستون نلسون گرفته نشده بود که گروهی دانشجوی دوبلینی با همدستی ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، کمر به نابودی این ستون قدیمی بستند و برای رسیدن به این هدف خودشان را داخل ستون محبوس کردند و با آتش‌افکن آنرا با آتش کشیدند. تلاش این جوان‌ها بی‌ثمر ماند و ستون نلسون همچنان در جای خود باقی‌مانده بود تا اینکه در نهایت در سال ۱۹۶۶، یکی دیگر از گروه‌های وابسته به ارتش جمهوری‌خواه ایرلند با بمب‌گذاری در قسمت بالای این ستون، توانست نیمه بالایی آن را از بین ببرد. در نهایت نیز شش روز پس از این حادثه مهندسین ارتش با کارگذاشتن بمب کار ستون نلسون را یک‌سره کردند. گفته می‌شود برج نلسون به اندازه‌ای آسیب دیده بود که امکان مرمت آن وجود نداشت و به همین دلیل نیز نیرو‌های ارتش آن را کاملاً نابود کردند و دیگری در شهر دوبلین اثری از این برج باستانی باقی نمانده است.

از نابودی آثار باستانی کهن سرتاسر دنیا گفتیم و با کمال تأسف باید بگوییم که دریاچه ارومیه نیز در حال نابود است، این دریاچه ممکن است اثر باستانی به‌حساب نیاید، اما مادر طبیعت آن را به یادگار در اختیار مردمان ایران‌زمین قرار داده و به چشم خودمان شاهد از بین رفتن بزرگترین دریاچه آب‌شور خاورمیانه هستیم.

دریاچه ارومیه که به لحاظ وسعت دوبرابر کشور لوکزامبورگ است، از اواخر دهه ۹۰ میلادی تاکنون به میزان چشمگیری کوچکتر شده است. این دریاچه در سال ۲۰۰۸ به دلیل ساختن جاده‌ای ۱۵ کیلومتری از وسط به دو نیم تقسیم شد، این کار با هدف کم‌کردن مسیر میان تبریز و ارومیه صورت گرفت و دریاچه‌ای که در گذشته به‌عنوان پناهگاهی برای پرند‌ه‌های مهاجر زیبایی مانند فلامینگو و پلیکان به‌حساب می‌آمد این روز‌ها دیگر جذابیت قدیم را ندارد.

حتماً در جریان هستید که گِل این دریاچه نیز خاصیت درمانی دارد و به همین دلیل در گذشته افراد زیادی برای سیاحت و تفریح به دریاچه ارومیه می‌رفتند. کشتی‌ها و قایق‌هایی که روزگاری در دل این دریاچه شناور بودند مدتی است که به گل نشسته‌اند و به‌رغم اینکه بارندگی‌های اخیر میزان آب دریاچه ارومیه را بیشتر کرده و کشتی آرتیما که یکی از معروف‌ترین کشتی‌های شناور در این دریاچه بود دوباره در آب حرکت می‌کند آینده‌ای روشن ندارند و با کمال تأسف باید بگوییم شاید روزی فرا رسد که کشتی‌های دریاچه ارومیه برای همیشه به گل بنشینند.

این بنا تاریخ و قدمت چندانی ندارد و در سال ۱۹۸۲ به افتخار میزبانی شورای همکاری خلیج فارس در بحرین، بنای مروارید ساخته شد. در این بین حتماً در جریان هستید که در سال ۲۰۱۱ بحرین دستخوش درگیری‌های زیادی شد و این بنا به مرکز این درگیری‌ها تبدیل گردید. در نتیجه هزاران نفر از تظاهرکنندگان در کنار این بنا چادر زدند و به کشت و کشتار‌هایی که در بحرین صورت گرفته بود اعتراض کردند.

پلیس بحرین دست‌کم به چهار نفر از اعتراض‌کنندگان شلیک کرد و تانک‌ها نیز دستور گرفتند که مردم را از این مکان متفرق کنند. در نتیجه چادر‌های اعتراض‌کنندگان به آتش کشیده شد و دولت برای اینکه دیگر کسی در بنای مروارید تجمع نکند دستور داد تا این بنا با خاک یکسان شود، دولت مدعی بود که اعتراض‌کننده‌ها به این بنا بی‌احترامی کرده‌اند و به همین دلیل نیز برای پاک شدن این بنا از پلیدی اعتراض‌کننده‌ها، باید بنای مروارید کاملاً تخریب شود.

نیرو‌های آمریکایی از ابتدای جنگ آمریکا و عراق در سال ۲۰۰۳ در این کشور حضور داشتند و آسیب‌های زیادی به خرابه‌های شهر باستانی بابِل در مرکز عراق وارد نمودند. گفته می‌شود که کاخ تابستانی صدام حسین نیز در این نواحی قرار داشت.

در سال ۲۰۰۷ رسما تأیید شد که نیرو‌های آمریکایی، شهر نبوکدنصر (Nebuchadnezzar) یکی از قسمت‌های مهم شهر بابِل قدیم را به یک مرکز نظامی تبدیل کردند. آمریکایی‌ها با تخریب ۱۵۰ هکتار از زمین‌های باستانی این منطقه، یک پایگاه بزرگ برای ۲ هزار سرباز ایجاد نمودند. دروازه ایشتار (Ishtar Gate) نیز که هشتمین دروازه بابِل بود و به دستور بختنصر ساخته شده بود توسط تانک‌های آمریکایی کاملاً نابود شد. خرابکاری‌های آمریکایی‌ها به همین‌جا ختم نشد تانک‌های نظامی، سنگ‌فرشی که به دروازه ایشتار منتهی می‌شد را از بین بردند. نیرو‌هایی آمریکایی حتی از خاک این منطقه نیز دست برنداشتند و خاک را در کیسه‌های شن کردند تا با آن سنگر بسازند. این موارد باعث شد تا قسمت‌های مهمی از شهر باستانی بابِل به برهوتی بی‌آب و علف تبدیل شود.

در ابتدای این مطلب برای شما گفتیم که آتش‌سوزی کلیسای نوتردام باعث شد به فکر دیگر آثار باستانی تخریب شده بیافتیم، به همین دلیل نیز در انتهای این مطلب به کلیسای نوتردام می‌پردازیم که چند روزی بیشتر از خرابی آن نمی‌گذرد.

کلیسای جامع نوتردام، در چهارمین منطقه شهر پاریس قرار گرفته و یکی از جذاب‌ترین آثار باستانی دنیا به حساب می‌آمد و داستان گوژپشت نوتردام، نوشته ویکتور هوگو باعث شد تا این کلیسا به لطف قلم توانای این نویسنده فرانسوی، مرز‌ها را پشت‌سر بگذارد و به شهرت جهانی برسد.

جالب است بدانید تا قبل از آتش‌سوزی، سالانه نزدیک به ۱۳ میلیون نفر از کلیسای نوتردام بازدید می‌کردند، تاریخچه ساخت کلیسای نوتردام به قبل از قرن چهارم میلادی باز می‌گردد و در آن زمان معبدی غیرمسیحی در این مکان ساخته شده بود. بعد از قرن چهارم میلادی این معبد، جای خود را به کلیسایی بزرگ داد و تا قرن دوازدهم تغییر چندانی نکرد تا اینکه در نهایت ساختمان قبلی کلیسا به دلیل افزایش جمعیت مسیحیان پاریس، تخریب شد و در سال ۱۱۶۳، پروژه ساخت یکی از باشکوه‌ترین کلیسا‌های دنیا شروع شد. این پروژه نزدیک به ۲ قرن به طول انجامید و در نهایت در سال ۱۳۴۵ میلادی تمام شد.

همان‌گونه حتماً در جریان هستید کلیسای نوتردام در تاریخ ۱۵ آوریل سال ۲۰۱۹ طعمه حریق شد و مناره اصلی آن و قسمتی از سقف کاملاً در آتش سوخت. از قرار معلوم قسمت‌های داخل کلیسا آسیب دیده، اما به کلی تخریب نشده است و از آنجایی که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه وعده بازسازی آن را داده، امیدواریم در آینده با بازسازی این بنای قدیمی، دوباره شاهد نواختن ناقوس نوتردام در پاریس باشیم.

از آنجایی که آثار باستانی زیادی در قسمت‌های مختلف دنیا تخریب شده‌اند، پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم اثر تاریخی را می‌شناسید که نابود شده و دیگر خبری از آن نیست، اطلاعات خود از این آثار را در قسمت نظرات با ما و سایر خواننده‌ها به اشتراک بگذارید.







منبع: برترینها



مهمترین عناوین
مهمترین عناوین سیاسی